دفترسبزسخن
دفترسبزسخن
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط مریم |

خاکها معترضند

آفرینش خمیازه ای میکشد

به درازای اعتصاب

خداپشت میزکارش میشنود

خلقت آدم موقوف

ومن رهامیشوم نیمه کاره

زیردستهای خدا

ازآدم کناریم

که لم داده زیر آفتاب

تاخشک شود،میپرسم

چراخلقت آدم موقوف؟

شانه هایش بالا میرود

بی آنکه بدانم

ومادرم احساس کرد بارداراست

ومن احساس کردم که رنگ خداراازیادبرده ام

ظهری تشنه دهان بازکرده

موذن فریادمیزد،خدایکی است

تنهازاده شدم

گریان

نه ازهول نفس کشیدن

که رنگ خداراازیاد برده ام

وبزرگ شدم

باقصه های مادرم

که یکی بودونبودقصه هایش

همیشه خدابود

زیرسایه بان هرسوال

درنگ کردم

وپهن کردم

سفره اندیشه ام را

واحمقانه چنان مجهولات را بلعیدم

که اکنون دچارسوء هاظمه حقیقتم

گاه دامنم خاک آلوده شد

ازنفرین خاکها

آنزمان که نورهیچ خدایی

درآینه ام منعکس نشد

                            *     *      *

رفیق عالم بالایم را

هرروز درخیابان میبینم

اوهنوز نمیداند

چراخلقت آدم موقوف

 

از : مریم

 

 


نظرات شما عزیزان:

مریم
ساعت0:29---2 خرداد 1391
بر دست هایم بنگر...
خالیست!!!
کوله بارم اما پر است!!رنگارنگ!!!از پلیدی ها و زشتی ها
دلم را نگاه کن...سرشار از امید عفو تست
قلبم لبریز از اندوه و ندامت...
__برای طلب عفو چه آورده ای؟
چه دارم که بیاورم؟حیاتم دادی ، هدایتم کردی، ایمانم دادی....اما خطا کردم...!!!
___کوتاهی کرده ام؟
نه!!!
____چگونه طلب عفو میکنی و حال ان که هیچ نداری؟
ندارم..هیچ ندارم...اگر قلبی هست از توست...اگر اشکی هست از توست...اگر کنون با تو سخن میگویم از تست...
از خود هیچ ندارم جز گند!!
چه کنم؟ترا طالبم..ترا میخواهم
میدانم خطا کرده ام..میدانم میدانی چقدر دوستت دارم و کنون چه اندوهناکم...میدانی از اعماق قلبم از ان اعمال سیه بیزارم..
میدانی با تمام وجود از تو خهواتستم کمک کنی تا جبران کنم..کمک کنی تا گم نشوم..بینایی دهی تا راه بینم..هیچ ندارم اما...
امیدوارم به عفو تو امیدوارم مرا ببخشایی ..و امید دارم اثار گناهم را از وجودم محو کنی..امید دارم خالصم کنی برای خودت!!!
خدا جز تو کسی را ندارم..
ترا به مقربان درگاهت نگو تو را نمی خواهم
بی تو چه هستم؟ بی تو چه کنم؟ خدا بدی هایم در برابر مهربانی هایت حقیر است
به عفو گسترده ات مرا ببخش
خدا مرا از درت مران..
من خطا کردم...جهالت خدا..خدا جهالت...
میلیلاردها برا توبه کردم و عهد شکستم...
به جز تو چه کسی می تواند مرا از این چاه ضلالت بیرون بکشد؟؟؟
کمک کن تا در راه تو باشم...برای تو باشم..
خدا یا ....



باید بروم در خلوت سرخ
تا بتوانم ترانه ی آگاهی بخوانم
و خدا است تنها پناهم
خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: